دیدار با راضیه تجار | هنرمند خلاق است و دانشمند تئوریخوان
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۹۲۱۷۷
همشهری آنلاین - فرشاد شیرزادی: راضیه تجار، داستاننویس انقلاب، متولد سال ۱۳۲۶ مانند یک معلم از ب بسمالله تا تا تمت پرسشها را با حوصله و صبر خاصش جواب میدهد. در این گفتوگو تجار به درستی اشاره کرده است که پیش از انقلاب تنها یک کتاب تئوری درباره داستاننویسی وجود داشت و آن هم متعلق به زندهیاد ابراهیم یونسی بود با عنوان هنر داستاننویسی، اما اکنون تعدد کتابها و امکانات برای آموزش داستاننویسی گسترده و قابل قیاس با گذشته نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در یکی از مصاحبههای پیشینمان گفتید که به برکت انقلاب، امروز در هر روستایی، هر جوان و نوجوان علاقهمند به داستاننویسی، میتواند داستان بنویسد و ارائه دهد. چگونه با گذر سالیان از انقلاب این پروسه طی شد که داستاننویس شدن برای جوانان تسهیل یافت و امروز دیگر داستاننویسی در تیول عده خاصی از روشنفکران نیست؟ امروز دیدار و ارتباط با نویسندگان هم آسان شده است. روشنفکران ما هم امروز روشنفکران برج عاجنشین دوران پهلوی دوم نیستند.
اگر به گذشته بازگردیم و چشماندازی پیش روی خودمان ببینیم و بخواهیم به دهه ۴۰و ۵۰گذری داشته باشیم، واقعاً دسترسی به نویسندگان و شعرایی که روشنفکر بودند و در هالهای قرار گرفته بودند، آسان شده است. آنها مانند برخی هنرپیشههای امروز یا فوتبالیستها دور از دسترس بودند و شاید بعضیهایشان کافهنشین بودند و پاتوقهای خاصی داشتند. اما با وجود همه اینها باز هم حلقهای دورشان بود که عبور از این حلقه سنگین و سخت بود و هر کسی هم اگر کنارشان قرار میگرفت، چنان نگاهش از بالا به پایین بود که جوانان کمتر میتوانستند جلو بروند و خودشان را معرفی کنند و در کلاس آنها شرکت کنند و آموزش ببینند. در واقع این خبرها نبود؛ اینکه آموزش و کلاس برای داستاننویسی وجود داشته باشد. این افراد و حلقهشان طوری بودند که گویی روی پیشانی برخی از آنها مهری نهاده که انگار استعدادی دست نیافتیاند و آن استعداد برای قشری نمایان میشدند که آنها هم انگار از طبقه و جنسی دیگر و تافته جدا بافته بودند و برای جوانان اکثراً بتی به شمار میرفتند. به هر حال شاید اکنون بعضی از بازیگرها و برخی از فوتبالیستها را بتوانیم با نویسندگان و روشنفکران دوران پهلوی دوم مقایسه کرد که چنین روحیه و سیما و جایگاهی در ذهن دیگران داشتند.
چرا روشنفکران در پهلوی دوم به نوعی سلبریتی محسوب میشدند و دستنیافتنی بودند؟
اول اینکه کلاس درسی وجود نداشت و دوم اینکه امروز همه مردم و کسانی که علاقهمندند و دوست دارند میتوانند از این کلاسها استفاده کنند بهخودی خود گامی رو به جلوست. فراموش نکنیم که هنر چیزی نیست که بگوییم آسمانی است. کسانی که صاحب علاقه و نه حتی استعداد آنچنانیاند، میتوان در این زمینه تکنیک را به آنها آموزش داد. در دوره پهلوی دوم اصلاً چنین نبود. برای نخستین بار در سال ۱۳۶۴متوجه شدم که در حوزه هنری کلاس داستاننویسی دایر شده است. تفاوت آن دوره با امروز چنین است که کسانی که میخواستند وارد دانشگاه شوند، باید کنکور میدادند. از روزن تنگ و باریکی با فشارهای چندجانبه، چند عده معدود میتوانستند عبور کنند. اگر باز با امروز قیاس کنید خودتان در مییابید. امروز شاخههای متعدد هنری وجود دارد و هر علاقهمندی میتواند وارد آن حوزه شود. بنابر علاقه، استعداد، پشتکار و انضباط کاری و مطالعه میتواند پیش برود و خود را در این شاخهها نشان دهد. دیگر همه دور از دسترس و تافته جدا بافته و دارای سیمای غیرواقعی نیستند. هر کسی میتواند همان باشد که دیگران هم او را ببینند و به نسبت هنرش تأییدش کنند.
به کلاس داستاننویسی اشاره کردید. کارگاه داستاننویسی هم شیوهای است که پس از انقلاب مرسوم شد. آن هم به شکلی فراگیرتر؟ در کارگاه داستاننویسی کسی که دهها کتاب دارد با کسی که نخستین داستانش را نوشته برابر است. این یکی از فواید شیوه کارگاهی داستاننویسی است. تکنولوژی هم در این بین کمک کرد. اگر مخاطبی بخواهد با یکی از نویسندگان مورد علاقهاش ارتباط داشته باشد سهل و ساده در فضای مجازی میتواند به او دایرکت دهد یا شماره همراهش را از طریق دیگران پیدا کند. به همین سادگی میتوان در کلاس یا کارگاه داستاننویسی آن داستاننویس شرکت کرد یا او را بهطور خصوصی در یک کتابفروشی یا حتی منزل نویسنده ملاقات کرد. از دهه ۹۰میلادی این تکنولوژی خیلی مفید افتاد. غیراز این است؟
بله، زمانه با خودش الزامهایی را فراهم میکند که مواهبی دارد و برخی موارد هم مضاری. اما به هر حال موهبتهای فضای مجازی این است که فاصلهها را کوتاه و نویسندگان را به هم نزدیکتر کرده و بحث آموزش را تا دورترین نقاط برده. امروز به واسطه همین تکنولوژی اگر کسی در دورترین روستا بخواهد کتابی را بخرد، برایش فراهم است. صدها امکان وجود دارد و دیگر تمرین و عشق و ممارست خود فرد شرط لازم برای پیشرفت است و اینکه اور ا به کدام جایگاه برساند. در دهه ۶۰و ۷۰کسانی که در پایتخت بودند و کتابی چاپ کرده بودند، دعوتشان میکردند که به فلان شهر و روستا بروند و آموزش دهند اما امروز بعینه میبینید که در همان شهر کوچک یا بزرگ، خودشان نویسندگان و مربیان خودشان را دارند، آن هم با پیشرفت و تبحر بالا. این تکنولوژی باعث شده همه به هم دسترسی داشته باشند. شبکهای وجود دارد که آدمها را به هم وصل میکند. بر بال همین شبکهها، اطلاعات و دانش میتواند در اقصی نقاط رسوخ کند.
از غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه شنیدم که میگفت برای پیدا کردن یک کتاب آن سالها باید از یک روستا مسافت زیادی را طی میکردیم تا به کتابخانه برسیم و باز هم کتاب مورد نظر را پیدا نمیکردیم. آنها محصول آن دوران بودند. اما امروز سهل و ساده کتاب به اقصی نقاط ایران پست میشود. کتابهای متعددی هم در زمینه نوشتن منتشر شده. زندهیاد محسن سلیمانی کتابهای متعددی با عناوین مختلف مانند «درسهایی درباره داستاننویسی» و کتابهای دیگری با موضوع خاطرهنویسی و زندگینامهنویسی نوشت. این جریان هم پس از انقلاب شگل گرفت؟
یاد آقای سلیمانی واقعاً گرامیباد. قبل از انقلاب و نزدیک به انقلاب ترجمهای از زندهیاد ابراهیم یونسی دیدم. غیراز این کارها اثر دیگری ندیدم. بعدها بود که به وفور هم ترجمه و هم تألیف شد. گرچه باز هم نیاز است که در این زمینه کار شود. اما اکنون هم منابع متعددی وجود دارد. تا محدودهای باید کسی که به نویسندگی علاقهمند است به آموزش و تئوری بنگرد. پس از آن دوره خودش باید بنشیند و دست به خلق بزند. تجربه نشان داده که وقتی به کنه تئوری میروی در همان زمینه میمانی. هنر غور و تفحص است اما از دیگر سو داستاننویس با خلاقیت، با سایه روشن ارتباط دارد. بعضیها میخوانند و اطلاعتشان را زیاد میکنند. تفاوت هنرمند با دانشمند این است که هنرمند خلق میکند و دانشمند اطلاعات و دانش دارد.
طنز تاریخ مصرف ندارد |آرمان، شاعر حقیقی دفاع از بشریت است |هنرمند فرمانده جبهه دفاع از مظلومیت است سیر رشد نویسندگان زن طی چهار دهه اخیر| کفه ترازو به سمت زنان نویسنده سنگینی میکند؟ چرا باید اندک درک فلسفی داشت؟ | حدس بزنید سازنده اصلی دستگاه فلسفی کیست یا چیست!زندهیاد نجف دریابندری در گفتوگویی که سال۱۳۹۳ با او داشتم گفت تئوریها ما را به جایی نمیرسانند.
یادش گرامی. منظور زندهیاد دریابندری این است که نباید مغروق تئوری شد. کسی که قلم میزند و مدام خودش را محک میزند، آنچه آموخته اگر درونی شده باشد بهکار میبندد. فرد نباید فقط تئوری بخواند. با خواندن تئوری نمیتوان گفت که بلدم. تبحر واقعی نزد کسی است که خلق میکند.
کد خبر 811801 برچسبها ادبیات قصه (داستان) گویی کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان داستان و داستان نویسی کتاب - داستان و رمان نجف دریابندری غلامحسین ابراهیمی دینانیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ادبیات قصه داستان گویی داستان و داستان نویسی کتاب داستان و رمان نجف دریابندری غلامحسین ابراهیمی دینانی داستان نویسی داستان نویس پهلوی دوم زنده یاد کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۹۲۱۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مصلای تهران» یا «شهرآفتاب» داستان یک تلخی بیپایان
به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، یکی از موضوعاتی که هرساله با قرار گرفتن در آستانه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران داغ می شود بحث محل برگزاری نمایشگاه است.
نمایشگاه کتاب تهران به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی کشور در قریب به ۴۰ سال که عمر خود را سپری میکند هیچگاه محل ثابتی برای خود نداشته و همیشه مستاجر مصلای تهران بوده است.
سال ۱۳۹۴ که شهر آفتاب به بهره برداری رسید و همه حدس و گمان ها بر این بود که نمایشگاه کتاب بالاخره صاحب یک مکان دائمی شد اما طولی نکشید تا پس از برگزاری ۲ دوره این نمایشگاه در شهر آفتاب، دوباره نمایشگاه به مصلای تهران منتقل شد و همه محاسبات در خصوص جانمایی این نمایشگاه برهم ریخت.
ساخته شدن مصلای امام خمینی برای کار و منظوری دیگر و همچنین قرار گرفتن مصلا در منطقهای شلوغ و پرترافیک از جمله دلایل مهمی است که باعث می شود این مکان محل مناسبی برای برگزاری نمایشگاه کتاب با آن حجم عظیم از حضور مردم نباشد.
اما در ۲سال اخیر این موضوع ابعاد جالب تری پیدا کرده است.
اوایل سال ۱۴۰۱ بود که عبدالمطهر محمدخانی سخنگوی شهرداری تهران با انتشار توییتی ضمن اعلام برگزاری نمایشگاه ۱۴۰۱ در مصلای تهران، خبر برگزاری نمایشگاه ۱۴۰۲ را در شهر آفتاب اعلام کرد.
وی در صفحه توییتر خود نوشت:
«نمایشگاه کتاب امسال در مصلی تهران برگزار خواهد شد و شهرداری تهران نیز به امید خدا با همه توان در کنار وزارت ارشاد، خادم اصحاب فرهنگ و مردم عزیز خواهد بود. در عین حال تلاش میکنیم با تمهید بهترین امکانات، زمینه انتقال این رخداد بزرگ فرهنگی را از سال ۱۴۰۲ به شهر آفتاب فراهم کنیم.»
پس از این اعلام موضع سخنگوی شهرداری تهران همه منتظر بودند تا سال بعد یعنی نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ در شهر آفتاب برگزار شود.
تا اینکه با قرار گرفتن در آستانه نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲، یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه اختتامیه بیست و دومین جشنواره صنعت چاپ درباره انتخاب مکان نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ عنوان کرد: از مدتی قبل، مکاتباتی با شورای شهر و شهرداری تهران داشتیم و نیازهای نمایشگاه کتاب درباره فضای مسقف و خدمات مورد نیاز خود را مطرح کردیم.
وی افزود: در نامهای که تابستان به شهرداری تهران ارسال کردیم، گفته بودیم اگر میخواهند در «شهر آفتاب» میزبان نمایشگاه باشند، شرایط این مجموعه را به شرایط ما ـ معاونت امور فرهنگی و مجری برگزاری نمایشگاه ـ نزدیک کنند تا بازدیدی هم داشته باشیم.
احمدوند با اشاره به بازدیدی که چند روز گذشته از مجموعه شهر آفتاب انجام شد، توضیح داد: در این بازدید مشخص شد وضعیت شهر آفتاب نسبت به قبل فعال شده و در حال پیشرفت است؛ البته از مصلا هم بازدید داشتیم و شرایط مصلی را برای برگزاری نمایشگاه دقیقتر میدانیم.
علی رمضانی، مدیرعامل خانه کتاب و قائم مقام و سخنگوی سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز در صفحه شخصی خود اعلام کرده است: نمایشگاه از بیستم تا سیام اردیبهشتماه ۱۴۰۲ در مصلی بزرگ امام خمینی برگزار میشود.
به این ترتیب و برخلاف همه تصورات، نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ همچنان در مصلای تهران برگزار شد و بازهم شهرآفتاب رنگ نمایشگاه کتاب را به خود ندید.
با قرار گرفتن در آستانه نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در مصاحبه ای ضمن اعلام مصلا به عنوان محل برگزاری نمایشگاه کتاب گفت: برای انتخاب مکان برگزاری، بازدیدی از مجموعه «شهر آفتاب» و «مصلی امام خمینی (ره)» داشتیم، مصلا شرایط بهتری برای میزبانی دارد.
ناصر امانی عضو شورای اسلامی شهر تهران نیز طی مصاحبهای با بیان اینکه معتقدم با رفع اشکالات نمایشگاه بینالمللی شهرآفتاب باید در سالهای آینده نمایشگاه کتاب را به آنجا منتقل کرد، افزود: به نظرم در حال حاضر با توجه به کمبودهایی که در مجموعه نمایشگاهی شهرآفتاب داریم این مکان برای برگزاری نمایشگاه کتاب فضای مناسبی نیست؛ دو دورهای هم که آنجا برگزار شد مشکلاتی ایجاد کرد. مدیریت شهری باید نمایشگاه شهرآفتاب را کامل کند و دسترسی و ظرفیتهای آن را بهبود ببخشیم و اصلاح کنیم.
عباس تقدسی نژاد مدیرعامل نمایشگاه بین المللی شهرآفتاب در گفتوگو با خبرنگار ایسکانیوز در خصوص فراهم نبودن زیرساخت های نمایشگاهی برای برگزاری نمایشگاه کتاب گفت: اینطور نیست و سال گذشته ۴۰ نمایشگاه تاثیرگذار در این محل برگزار کردیم که برای مثال نمایشگاه خودرو به لحاظ کمی میزبان طیف گسترده ای از بازدیدکنندگان بود.
تقدسی نژاد افزود: مجموعه شهرآفتاب کاملا آماده همکاری با کلیه ارگان ها است و اگر مجموعهای صلاح نداند با ما همکاری کند کاری از دست ما ساخته نیست.
وی با بیان اینکه ما یک مجموعه دولتی هستیم و این محل از پول بیت المال ساخته شده بیان کرد: تمام تلاش ما این است تا بتوانیم باری از دوش تهران برداریم.
مدیرعامل نمایشگاه بین المللی شهرآفتاب در پاسخ به این سوال که چرا می گویند شهرآفتاب آماده برگزاری نمایشگاه کتاب نیست افزود: برید از خودشان بپرسید و من قبلا دفاعیات خودم را بارها اعلام کردهام.
حال با توجه به انتظارات چند ساله و همچنین ادعاهای معاون فرهنگی وزارت ارشاد در خصوص شرایط بهتر مصلی تهران برای برگزاری نمایشگاه کتاب و ادعای مدیرعامل شهرآفتاب در خصوص آمادگی برای میزبانی از نمایشگاه کتاب باید دید چه دلیلی باعث جلوگیری از انتقال نمایشگاه کتاب به محل شهرآفتاب می شود و آیا سال آینده وعده انتقال نمایشگاه به این محل محقق خواهد شد.
انتهای پیام/
کیانوش رضایی کد خبر: 1228727 برچسبها کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی